loading...
هر چي بخواي هست
رستمي بازدید : 37 پنجشنبه 10 شهریور 1390 نظرات (0)

مرابه ذهنت نه….! به دلت بسپار….من ازگم شدن درجاهای شلوغ میترسم ….!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت . کِی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قسمت این بود که من با تو معاصر باشم / تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم

تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی / من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یکصد و سی بار میزنم دخیل عشق / بعد هر چه باداباد میزنم به نیل عشق

من فرار کرده ام تا ضریح چشم تو / میدهی پناه من؟ میشوی کفیل عشق؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
باید ببینمت
!
چرا که روی نوار قلبی ام پیوسته نام تو بود
و پزشک نیز بر آخرین نسخه ام تو را تجویز کرده است .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در عالم عشق حقه بازی ممنوع / در محضر دل زبان درازی ممنوع
هر گونه سخن به جای عاشق جرم است / از روی ه وس شبیه سازی ممنوع

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تمام “امن یجیب” های دلم را گره زده ام به کلماتت
و روانه‌ی آسمان کرده ام
خاتون ِ خوب ِ خواب و خاطره!
من مطمئنم
خدا تو را برای دلم نگه میدارد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کسی چــه میــداند امــروز چنــد بار فرو ریختم ..
از دیدن کسی کــه ،
تنهــا لباسش شبیــه به ” تــو ” بــود!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پس از تو،خط قرمز می گذارم / پس از هر بی تو، هرگز می گذارم،
مبادا واژه ها دستت بگیرند! / (تو) را در یک پرانتز می گذارم!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل را چو به عشق تو سپردم چه کنم ؟ / دل دادم و اندوه تو بردم چه کنم ؟
من زنده به عشق تو ام ای دوست ولیک / از آرزوی روی تو مردم چه کنم ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اعتبار آدمها به حضورشان نیست . به دلهره ای است که در نبودنشان درست می کنند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای کاش گفته بودی که عاشق دیگری شده ای
من خودم هم عاشق بودم؛ دردت را درک می کردم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زخم هایم کاش هرگز خوب نشوند
تنها یادگار هایی که از تو برایم مانده

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من مُرده ام .. به نسیم خاطره ای ، گاهی تکانی می خورم … همین !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هرچند نمیدانم
خواب هایت را با که شریک میشوی
اما هنوز
شـریک تمام بیخوابی های من تـویی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سکوت و خلوت بغض شبانه / چه دلگیر است بی تو حجم خانه
تو رفتی و دلی دارم که هر دم / برای گـــریــــه می گیرد بهانه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش میشد که دلم از عاشقی بو ببرد / یار آمده دل را به شکار چشم آهو ببرد
خسته ز دلم … بگو خریدار کجاست ؟ / تا قلب مرا به شرط چاقو ببرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بعضی ها به ظاهر وقتی اول وارد لیست دوستانت که میشوند
چیزی با خود نمیآورند
ولی وقتی میروند ، همه چیز آدم را با خودشان میبرند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کسی هست شانه هایش را، به من قرض بدهد
تا یک دل سیر گریه کنم؟
بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی؟؟؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو ممکن است از من دور شده باشی اما کوچک هرگز!…بگذار بگویند چیزی از پرسپکتیو نمیداند!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آیینه ی اتاقت را با آیینه ی اتاقم عوض می کنی؟!…این که فقط من را نشان می دهد!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

همین روزا دستگیرت میکنن میبرنت زندان
هنوز عامل اصلی جنایت معلوم نشده
اما اثر انگشتت رو قلب شکستمه !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من چه می دانستم، دلِ هر کس دل نیست
قلبها ، ز آهن و سنگ ، بی خبر از عاطفه اند !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بـی قـرار هیـچ قـراری نبـوده ام
مگـر
قـراری کـه باتــــو داشتم و
هـرگـز نیـامـدی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عمیق تر می بینم بودنهایت را … دلم تنگ است بیا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من بلد نیستم از عاطفه خالی باشم / بگذارید که مجنون و خیالی باشم
تو به نو بودن خود فکر کن و راحت باش / دوست دارم که قدیمی و خیالی باشم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هنوز قلبم جایی حوالی تو می تپد …!
نه خیالی نه حالی جایی حوالی‌ِخود ِ خودَت .
مواظبَش باش

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تعجب نکن اگر شعر تازه ای برای تو نمی نویسم !
هیچ مدادی ، وقتی خیس میشود … نمی نویسد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این عشق برای من هیچ نداشت
اما
گلهای بالشم را ” باغبان ” خوبی بود
اشک های هر شب من…!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

باز یقه ام را چسبیده ای
که برایم شعر بگو،
معشوقه
شعر تویی
این نوشته ها بهانه اند

 

 

رستمي بازدید : 40 پنجشنبه 10 شهریور 1390 نظرات (0)

نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم

 ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !….

در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ،

 در کجای جغرافیای دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است ،

 همیشه دلتنگ توام

_________________________

دلتنگ دیدار تو ام
ای ماه شهر آرای من
ای چشم های روشنت
آیینه ی فردای من

_________________________

دلم تنگ است
دلتنگ بودن در کنارت
از جام عشقت،سر کشیدن
با بوسه های گرم مهرت
از کنج غمها، پر کشیدن

_________________________

تو که می آیی
پنجره ای باز می شود
پرده بی رنگ دلتنگی
کنار می رود
آرام میان جانم
خانه می کنی

_________________________

دلتنگ تر از آن که دلم را بشکانی
من آمده ام یا نشود یا نتوانی
من آمده ام تا که به چشم تو بدوزم
چشم های شکست خورده ی رویای جوانی

_________________________

بی حوصله ام
دست خودم نیست
کمی دلتنگ فردایم
فردایی
که تومی آیی
شاید
من نباشم

_________________________

این اشک های بی دلیل من
باز هم تو را بهانه می کنند!
می بینی چه شادمان بر سرسره گونه های من میلغزند؟!
حق دارند،آخر از زندان دلتنگی من،این بار هم گریخته اند

_________________________

چه شده ست مرا که اینسان به یکباره
همچون آهویی افتاده ام به دام دلتنگی؟

حس غریبی ست، آری،‌ هوای گریه دارم باز
افسوس! که اشکم شده است حرام دلتنگی

_________________________

نه از رومم / نه از زنگ
همان بی رنگ بی رنگم
بیا بگشای در
بگشای
دلتنگم

_________________________

چه روزای پر از دردی جلو عکست نشستم با بغض سردی
دیگه با تنهاییهام ساختم مطمئن شدم برنمیگردی
تنها زیر سقف شکسته غرق این کابوس تکراری
اینجا برگ فاصله برنده شد… نساز آهنگ دلتنگی

_________________________

شبی باران ، شبی آتش ، شبی آیینه و سنگم

شبی از زندگی سیرم ، شبی با مرگ می جنگم

تو آتش می شوی بر خرمن احساس تنهاییم

تو را با هر نفس می بویم ، اما باز دلتنگم

_________________________

چرا گریه م نمیگیره
مگه قلب من از سنگه
خدایا من کجا میرم؟
کجای این جاده دلتنگه

_________________________

آدما خنده هاشون همیشه از دل خوشی نیست ، گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست ، گاهی دل اینقدر تنگ میشه که گریه هم کم میاره ، یه جمله ی ساده گاهی چقدر واست غم میاره

_________________________

میدونی فرق عزیز و دلتنگ چیه ؟ دلتنگ کسیه که پیام میده ، عزیز کسیه که پیام میخونه

_________________________

مینویسم د – ی – د – ا – ر ، تو اگه بی من و دلتنگ منی ، یک به یک فاصله ها را بردار

_________________________

می سپارم به نسیم ، بوسه از جنس بلور

دل من تنگ تو باز ، باد در حال عبور

بوی چشمان تو را میرساند به مشام

می دهد آرامش ، به دل نا آرام

_________________________

من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست

آرزویم نظری روی تو و دیدن توست

من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم

با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم

_________________________

دان من گریه می کردم که از دنیا دلم تنگ است ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن

 

رستمي بازدید : 50 پنجشنبه 10 شهریور 1390 نظرات (0)

بوسه ام را می گذارم پشت در / قهرکردی , قهرکردم , سر به سر

تو بیا , در را تماما باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن

من غرورم را شکستم , داشتی ؟ / آمدم , حالا تو با من آشتی ؟

.

.

.

چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نا زنین / جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین

حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین . . .

.

.

.

به خاطر یافتن مقصر ، زندگی ات را تلخ و سیاه نکن.

بگذار آن چه در پایان یک عشق به جای میماند

خاطرات خوش باشد با من آشتی کن تا دنیا با من آشتی کند . . .

.

.

.

قهر مکن ای فرشته روی دلارا / ناز مکن ای بنفشه موی فریبا

طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین / چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا

ناز تورا میکشم به دیده منت / سر به رهت مینهم به عجز و تمنا . . .

.

.

.

همیشه رفتن بهترین نیست

گاهی میان رفتن وماندن هیچ فرقی نیست

چه قهر باشیم چه آشتی

اصل درست این است که عزیزان ما در خانه ی دل ما جای دارند . . .

.

.

.

بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی

دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن . . .

.

.

.

بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم / بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم

بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم / بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم . . .

.

.

.

از تو به یک حرف ناروا نکشم دست / وز سر راه تو دلربا نکشم پا

عاشق زیباییم اسیر محبت / هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا . . .

.

.

.

یه روزی گله کردم من از عالم مستی / تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی

من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید / تو قهر کردی قهرت مصیبت شدو بارید

پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم / آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم . . .

.

.

.

مهم نیست کی مقصر است

باور کن مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است

در پایان زندگی خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم

تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم

پس نازنین بیا آشتی کنیم با مهر

 

رستمي بازدید : 49 پنجشنبه 10 شهریور 1390 نظرات (0)

دوستت د ارم

سلام  عزیزم

سلامی که چه رازها در آن نهفته است

عزیزم تو را همچو مرجانی ته دریا می بینم

 و دوست دارم در کنار تو باشم

و دریچه راز خود را به روی تو بگشایم

محبوبم

ای کاش پرنده مهاجر و خوش اوازی بودم

و در دستهای تو اشیانه می ساختم

ای کاش قطره اشکی بودم که از فروغ چشمانت تولد می یافتم

و بر گونه هایت بوسه می زدم

ودر هر گوشه از لبت می رفتم

و انگاه برای نوشتن خاطرات مرکب می شدم

وسپس مایه وجودت می شدم

اما به چه مشغول کنم دیده دل را که تو را می طلبد

و دیده تو را می جوید

عزیزم سوگند می خورم

که بهار را بخاطر زیباییش

 و گل را برای بویدنش

 و تو را بخاطر احساس پاکی که داری

دوست دارم

 

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 11
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 2,422